نشريه شماره  :  (1)  تاريخ : 80/اسفند

http://3pit.tripod.com <<

  3pit MAGAZINE 

سرمقاله

اجتماعي

تاكسي زنان

افغان و مبايل

اخراج كارمندان هوايي

سرگرمي

موسيقي

عكس  شماره

تصاوير سه بعدي

كارت تبريك نوروزي

معما

جكهاي جديد

مصاحبه )طنز(

گوشت كوب دربار

كاري كاتور

داستان دنباله دار

فرهنگ و هنر

نامزدهاي اسكار

نقد يك شاهكار

بيان تلخ واقعيت

تكنولوژي

نسل جديد دي وي دي

تصويب كپي رايت

مسنجر ياهو

آموزش طراحي وب

 

بازگشت به صفحه اول 

 

<< ارباب حلقه ها   

نقد يك شاهكار

مهشيد زمانی

می گويند اگر نوک دماغ کلئوپاترا کمی پايين تر بود، تاريج دنيا به گونه ای ديگر می بود.

شايد اين تمثيل را که اشاره دارد به تاثير گاه عظيم وقايع جزيی بر زندگی انسان ها، غلوآميز بپنداريم اما نمی توانيم در واقعيت پنهان در پس اين کلمات شک کنيم.

برای مثال، اگر روزی که دکتر جان آر.آر. تالکين، پروفسور آکسفورد، مشغول تصحيح اوراق امتحانی دانشجويانش بود، به ورقه سفيد دانشجويی که از جواب عاجز مانده بود برنمی خورد و سفيدی کاغذ وسوسه اش نمی کرد تا بر آن بنويسد: "درون سوراخی در دل زمين يک هابيت (Hobbit) زندگی می کرد..." بی ترديد تاريخ ادبيات قرن بيستم شکل ديگری می يافت.

من به سهم خود به آن دانشجوی کم دانش مديونم. تاثير ادبی دکتر تالکين بر ادبيات علمی-تخيلی اما خارج از بحث اين نوشته است، پس بگذاريد خود را مديون سفر طولانی پيتر جکسون نوجوان از نيوزيلند به آکلته بدانم که موقعيت خواندن کتاب ارباب حلقه ها ( Lord of the rings) پرفسور تالکين را برای او فراهم آورد و وسوسه ساختن فيلمی براساس اين حماسه را امروز به جان او انداخت.

پيتر جکسون را با Brain Dead شناختيم، فيلم ترسناکی که نشانه های يگانگی کارگردانش در آن هويدا بود. اما آنچه جکسون را به دنيا شناساند اثر منحصر به فرد "مخلوقات آسمانی" ( Heavenly Creatures ) بود.

   
اولين دلهره، آن است که بر گرداندن هر اثر ادبی موفق به فيلم با خود به همراه دارد، هراس از واکنش منفی طرفداران بی شمار کتاب اما پس از اکران فيلم، طرفداران کتاب به تحسين کنندگان اين اثر سينمايی بدل شدند و اين اتفاقی بود نادر
با اين فيلم او هويت مستقل خود را احراز کرد. اثری بديع، متفاوت و جسورانه درباره عشق عجيب و ماليخوليايی دو دختر نوجوان با خلاقيت های بصری فراوان و ايده های بکر که پيش از آن در سينما بی سابقه بود.

فيلمی که مرز ميان تخيل و واقعيت و خواب و بيداری را درهم می ريزد و اثری هراس آور و تکان دهنده می آفريند.

جکسون با "ترساننده ها" ( frighteners ) بار ديگر به دنيای سينمای وحشت به معنای کلاسيک آن بازگشت، اما ساختار فيلمش به هيچ وجه به تصور کلاسيک از سينمای وحشت شباهت نداشت.

فيلم بهره مند بود از طنزی درخشان و سرشار بود از نوع آوری های داستانی و سينمايی.

با همين کارنامه کوتاه مدت، جکسون خود را به عنوان استاد مسلم فيلم های پرحادثه و اکشن با تسلطی تام بر تکنيک، به سينمادوستان شناساند و بنابراين در قابليت او برای به تصوير درآوردن اثر حماسی تالکين شبهه ای باقی نبود.

چالش بزرگ

با اين حال ساختن فيلمی چنين سترگ، آزمونی بود پرخطر برای فيلمسازی که کوشيده بود گزيده کار باشد و وارد حيطه توليد انبوه نشود.

اولين دلهره، آن است که بر گرداندن هر اثر ادبی موفق به فيلم با خود به همراه دارد، هراس از واکنش منفی طرفداران بی شمار کتاب.

اما پس از اکران فيلم، طرفداران کتاب به تحسين کنندگان اين اثر سينمايی بدل شدند و اين اتفاقی بود نادر.

جکسون و همکار تهيه کننده اش "فرن والش" (که در نوشتن فيلمانه مخلوقات آسمانی نيز همکاری داشت) با خواندن چندين باره کتاب توانسته بودند به عمق روح اثر تالکين دست يابند و جکسون با آن تخيل لجام گسيخته اش در شخصيت های جاندار و پيچيده کتاب، روحی تازه دميده بود و به غنی تر شدن آن ها کمک کرده بود.

مهارت کارگردان

حسن انتخاب او در گزيدن بازيگران همچنين ستودنی است. علاوه بر اين او در انتخاب لوکيشن ها چنان موفق است که به احتمال قوی، خود تالکين اگر زنده می بود نمی توانست از تحسين اين نگاه تيزبين خودداری کند.

در نتيجه همان عناصری که کتاب مرجع را از ديگر کتاب های مشابه خود جدا می کند، يعنی خلاقيت، يگانگی و عمق، اقتباس جکسون را نيز از ديگر اقتباس های مشابه (از جنگ های ستاره ای تا هری پاتر) ممتاز می کند.

گمان اين که، ارباب حلقه ها تنها اثری است اکشن، علمی-تخيلی و سرگرم کننده، بی انصافی است در حق اين اثر.

   
سمبل ها و استعارات گاه يادآور ايلياد و اوديسه هومر هستند و قهرمانان نيز يادآورنده اسطوره های يونان باستان
ترديدی نيست که فيلم در خلق صحنه های اکشن و ايجاد کشش در فيلمنامه برای تعقيب اين اوديسه سه ساعته به غايت موفق است.

اما اين ها تنها لايه ظاهری اين توفيق را تشکيل می دهند، چرا که فيلم پر است از سمبل های زيبا و بی تظاهر که اگرچه آشنا به نظر می آيند اما همچنان تاثيرگذاری خود را حفظ کرده اند.

سمبل ها و استعارات گاه يادآور ايلياد و اوديسه هومر هستند و قهرمانان نيز يادآورنده اسطوره های يونان باستان.

گمان نمی کنم تا به حال سينما چنين نزديکی به شاهکارهای هومر را به خود ديده باشد.

خلق اسطوره

"سارون" (Sauron) خداوند تاريکی و شر، طالبان حريص قدرت را با دادن نه انگشتری قدرت می فريبد چرا که خود صاحب انگشتری است که حاکم است بر نه تای ديگر.

به اين شکل او صاحب قدرتی است مطلق، اما انسان ها تن نمی دهند به اين مطلق گرايی و با او می ستيزند.

انگشتر در ميان اين نبرد گم می شود و جستجوی ابدی سارون برای دستيابی به انگشتری آغاز می گردد.

چه تمثيلی از اين زيباتر برای نمايش قدرت مطلق و تباهی حاصل از آن، حرص و آز انسان ها و پيامدهای شوم آن، سراغ داريد؟

فيلم مانند اوديسه هومر هرگز اجازه نمی دهد قهرمانش تسليم تقديرگرايی و نوميدی گردد.

"فردو" (Frodo) هابيت جوان (نژادی که با تخيل شگرف تالکين پا به اين دنيا نهاد)، چون اوليس سفری پرماجرا و پرخطر را می آغازد.

   
ترديدی نيست که فيلم در خلق صحنه های اکشن و ايجاد کشش در فيلمنامه برای تعقيب اين اوديسه سه ساعته به غايت موفق است
ولی او در اين سفر به مراتب از اوليس هومر هشيارتر است و آگاه تر. سفر او در نتيجه ارتکاب يک خطا و به منزله يک تبعيد نيست، بلکه او سفرش را به دليل حس مسووليتش در قبال ديگر انسان ها و ديگر هابيت ها يا بهتر بگوييم ديگر ساکنان ميدل ارت (Middle Earth) آغاز می کند.

در اين طريق او از جن و انس و فرشته و غول و جادوگر و پری و انسان با اراده تر است.

او آرتورشاهی مغرور است و مصمم که نه در طلب تاج و تخت بلکه در طلب رهايی است برای جهان.

فردو و هابيت های ديگر نشانگر انسان هايی هستند که زندگی آرام و رعيت وار خود را در سرزمين کشاورزی به نام شاير، پی می گيرند و به نظر نمی رسد که بتوانند در سرنوشت دنيا چندان تاثيری بگذارند.

اما هنگامی که زمان آن فرامی رسد (چنان که گندلف Gandalf جادوگر می گويد) همين موجودات کوچک با قدی نصف يک انسان و گوش ها و پاهای بزرگ، تاريخ ميدل ارت را رقم می زنند و اين تاريخ را به افسانه و افسانه را به اسطوره بدل می سازند و اين اسطوره است که در تاريکی سالن سينما ما را مجذوب و محسور بر جا می گذارد و تاثير خود را بر تاريخ سينما و دل و ذهن ما حک می کند.


 

 

 

 

copyright 2002 (3pit)   Rooznamechi استفاده رسمي از مطالب اين  نشريه  بدون اجازه ممنوع است